Open Map
Close Map
N
Projections and Nav Modes
  • Normal View
  • Fisheye View
  • Architectural View
  • Stereographic View
  • Little Planet View
  • Panini View
Click and Drag / QTVR mode
Compartilhe esta panorâmica
For Non-Commercial Use Only
This panorama can be embedded into a non-commercial site at no charge. Leia mais
Do you agree to the Terms & Conditions?
For commercial use, contacte-nos
Embed this Panorama
LarguraAltura
For Non-Commercial Use Only
For commercial use, contacte-nos
LICENSE MODAL

0 Likes

Boom Art Gallery Jan 2015 Mahmood Sabzi Elusive Recollrctions 03
Tehran

خاطرات گریزان

آثار محمود سبزی

چنانچه سعی در تفسیر و معنای آثار محمود سبزی داشته باشیم، آثار او را به غایت انتزاعی خواهیم یافت. اگرچه نقاشیهای سبزی آشکارا واقعی و فیگوراتیو است، اما در جهت رهایی از قیود دستوپاگیر واقعیت تلاش میکنند. برای تفسیر دقیق آثار او باید ساختار دایرهواری را رمزگشایی کرد که در آغاز واقعی به نظر میرسد اما بهطور مفهومی با انتزاع پایان میپذیرد. بدینترتیب، فحوای آثار او گسترده، جهانشمول و ماورایطبیعی مینماید. ابزار او برای خلق انتزاع بسیار زیرکانه است، چون روشی که با آن به سازماندهی و آفرینش اشکال انتزاعی میپردازد آمیزش نمادهای ناهمگون فرهنگی است که حکایات دشوار هویت و باوری متعالی را نوید میدهد. به عبارت دیگر، به همان اندازه که نمادهای بکار رفته در آثار او گذرا و وابسته به متن هستند، به همان میزان با اشاره به نشانههای اسطورهای-روایی از سطح تجارب روزمره شناخته شده فراتر میروند.

تصاویر سبزی اغلب از میان خزانههای هنری غربی و شرقی دستچین شده که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، ظاهری کاملاً ناآشنا داشته و به همین خاطر، تعجبی نیست که این طرحها به گستره نامحدود و بیانتهایی از هستی اشاره دارند. همین ویژگی بیش از هر ویژگی دیگری باعث میشود که یادآوریها و بازسازیهای آثار او غامض، و در نتیجه انتزاعی باشند.

جدیدترین اثر او با عنوان گذار نمونهای مناسب برای بحث و بررسی است. در اینجا نقاشی مینیاتوری که یک طرح انتزاعی غربی را دربرگرفته روی یکی از صفحات لغتنامه انگلیسی قرار داده شده است. این اشکال غربی و شرقی که به طور تلویحی دارای زمین ههای مجزایی هستند،

سعی در تضعیف، واسازی و فروپاشی یکدیگر دارند. رابطه میان این اشکال تنها شاید در چارچوب ارتباطی فرا زبانی یا دگردیسی و یا تنها به عنوان تصویری انتزاعی قابل درک باشد. به علاوه، متن که در آثار سبزی اغلب جزئی لاینفک محسوب میشود )و به صورت قراردادی نقش سوژه-زبان یا کلیدی معین برای تبیین و روشنسازی را ایفا میکند( نامربوط و بیمورد گشته و بنابراین، حس انتزاع را در این اثر تشدید میکند.

3

به علاوه، متون در آثار سبزی عملاً یادآور این نکته هستند که زبان به عنوان اصل به اصطلاح یکسانسازی، خود عاملی برای ایجاد انتزاع است.

توانایی زبان در ترجمان اشکال و احساسات به فرهنگهای گوناگون در اینجا اگر به کلی غیرممکن نباشد، اما در پایینترین سطح خود قرار دارد.

هنگامی که حیطههای مجزا و متمایز بدون صرفنظر کردن از ویژگیهای اصیل و تمامیت فرهنگی خود در هم میآمیزند، مصونیت بیان شده از طریق زبان و اشکال بسیار تأثیرگذار میگردد. گویی جهانهای مختلف با هم تلاقی میکنند اما هرگز با هم تلفیق و یکپارچه نمیشوند. در

اینجا تفسیر دیگری شکل میگیرد. اینها آثار هنری هستند که بر اساس آثار هنری دیگری خلق شدهاند. سبزی تصاویر هنری-اسطورهای فرهنگهای بسیار ناهمگون را درهم آمیخته و به هم پیوند میزند، هرچند آنها در ظاهر جفتهای مناسبی برای هم به نظر نمیرسند. بدین ترتیب، این تقابل بینشها و تقابل تخیلات است که به دامنه وسیعی از بازنگریها منجر میشود. با تفسیر آثار سبزی میتوان نتیجه گرفت که اسطورهها سرنوشت و هستی انسان را شکل میدهند. با نگاهی به این آثار حس جهانهای گمشده که تنها به شکل نمادهایی باقی ماندهاند به بیننده دست میدهد، همچون حس معناهایی که ظاهر قابل لمس آنها مدتهاست محو و ناپدید گشته است. آنگونه که ایتالو کالوینو میگوید:

«... ما خود را با چیزی که حضور ندارد میسنجیم، آنچه که به دنیای غیرمادی پنهان تعلق دارد، چرا که تنها میتوان در مورد آن فکر کرد و آن را پنداشت یا شاید به خاطر اینکه تنها زمانی وجود داشته و دیگر نیست، متعلق به گذشته و در سرزمین مردگان دست نیافتنی است. » )برگرفته

از اگر مسافری در شبی زمستانی، ۱۹۷۹ (. بنابراین، آمیزه نشانهها و نمادها در آثار سبزی راهی برای انتخاب هنر به جای زندگی یا پنهان کردن زندگی در زیر نقاب هنر است. باید از

خود بپرسیم، آیا نمادهای برگزیده و روش او عنصری اساسی را پنهان نمیکنند، شاید درد و رنج جدایی را، رنجی که او با مهارت تمام در اثری بنام دگردیسی به تصویر کشیده است. این شاهکار دوران ابتدایی کار او ملغمهای از نشانههای فرهنگی است که درد و رنج خودبازسازی

انسان در جهانی نو را به تصویر میکشد. در آثار بعدی، درونمایههای ریخته شده روی بوم به اصل خود وفادار باقی میمانند. این تصاویر که قادر به همآمیزی و تلفیق با یکدیگر نیستند این پرسش را به ذهن متبادر میسازند که آیا ترس از این همآمیزش آتشین نیست که آنها را

اینگونه خونسرد و آرام در کنار هم نگهمیدارد؟ در سحطی دیگر، تفسیر آثاری همچون مأموریت موفق ) ( و مأموریت موفق ) 2( یا راهبه ها در حال توپ بازی در حقیقت به مثابه محکوم 1

ساختن بیپرده سرمایهداری، استعمار و حیلهگری مذهبی است. اما نگاه کردن به این آثار به عنوان نوعی بیان تقلیدی یا خطی اشتباه خواهد بود. آنچه به ذهن خطور میکند بیمنطقی جهانی است که عناصر کاملاً نامرتبط را به صورت تصادفی با هم مخلوط کرده و به هم درمیآمیزد، همانگونه که شاید راه و رسم کائنات چنین است.

این خاطرات و تأملات سبزی است که اغلب او را بر آن میدارد تا تصاویر برجسته گوناگونی را دستچین کند. بدین ترتیب برای مثال، تصاویر وارهول یا نقاشیهای مینیاتور دور ههای مختلف ایران نه تنها یادآور دورهها و موفقیتهای هنری گذشته هستند، بلکه نشانههای ماوراءطبیعی هویت فرهنگی را به ذهن فرامیخوانند. این نقاشیها اصولاً، بطور مستقیم یا غیرمستقیم، تداعیگر گفتمانهایی هستند درباره اینکه چگونه سرنوشت و زندگی انسان در هنر سنجیده میشود و اینکه خود تاریخ هم سازهای از خواستهای زیباییشناسانه است. پیام تمامی این همسانسازیها این است که به غیر از نقطه نظرات گوناگون، درک خالص و جامعی از واقعیت وجود ندارد. نمونه آن تصاویر مریلین مونرو است

که در کنار نشانههایی از مشرقزمین، علامت دلار، شخصیتهای کارتونی والتدیسنی، همبرگرهای بسیار بزرگ، و تصاویر زیاد دیگر قرار گرفته است. تمامی این آثار یادآور آن هستند که چگونه برخی اشکال فرهنگی تنها به خاطر اینکه در فضایی متفاوت، آکنده از معانی تازه میگردند یا

به این خاطر که در نتیجه نوعی میل شدید به فرهنگپذیری در یک حیطه فرهنگی با هم ارتباط برقرار میکنند، با اشکال دیگر ادغام میشوند.

تداوم خاطرهها اغلب موجب حزن و اندوه هنرمندان در تبعید میگردد، بسیار بیشتر از آنچه برای هموطنان ساکن در وطن اتفاق میافتد. سبزی یکی از هنرمندان دور از وطن است و آثار او نشانههای ماندگار ذهنی تزلزلناپذیر هستند که همواره رویای عاشقانه گذشته را تداعی میکنند.

رابطه او با وطن اختیار کردهاش درست همچون خاطرات او از وطنش اسطورهساز و اسطورهای است. نقاشیهای او ترکیبی از لایههای گوناگون زبانی و خاطرات تصویری است که از میان تودهای از تاریخ برگزیده شده و نه تنها او را وادار به نقاشی میکند بلکه افق دید ما را نسبت به

تعاملات فرهنگی گسترش میدهد. جهان باستان و دنیای مدرن دست در دست یکدیگر از طریق همگونسازی تصادفی به پیش میروند.

بنابراین، آثار سبزی آثاری چندآوایی با لایههای حافظه و موسیقی متمایز هستند. و توانایی ما در تفکیک واقعیت و خیال، یا واقعیت و هنر، دربسیاری مواقع تقریباً هیچ است.

پرسش این است که نتیجه این کنارهمگذاریهای تصادفی چیست؟ اصولاً این کار به نوعی درهمشکستن یکپارچگی و اصالت زندگی و تأکید بر جریان غیرقابلپیشبینی انرژی در امتداد مرزهای زمان و مکان محسوب میشود. نتیجه کار، همانطور که در آثار برخی دیگر از هنرمندان

مشاهده میشود، قرار گرفتن واقعیت و خیال در یک فضاست؛ واقعیت و اسطوره در کالبدی واحد قرار میگیرند. اما بیش از هر چیز، هنر او از جهانی سخن میگوید که در آن لایههای غیرمرتبط با هم درمیآمیزند و مواجهه با واقعیت و حقایق به ممارستی ادبی بدل میگردد. مهمتر از

همه اینکه آثار سبزی تصاویر را از نظمی که در دل خود معنا میسازد رهایی میبخشد. این آزادی در نهایت بازی پایانناپذیر نشانه ها و نمادها ورای آنچه که بر بوم دیده میشود است.

عباس دانشوری

دی ماه ۱۳۹۳

 Elusive Recollections

The Art of Mahmood Sabzi

Interpretatively speaking the teleology or the end result of Sabzi’s work is abstraction. His paintings, while graphically objective and figurative, nevertheless, seek release from the narrow confines of reality. To care¬fully read his art is to decipher the ouroboros structure that begins as seemingly real and ends conceptually in abstraction. Thus, the implications of his works are broad, universal and metaphysical. His device for abstrac¬tion is subtle, for the means by which he structures and creates this abstraction is through the intermingling of disparate cultural symbols that bespeak the elusive narratives of transcendental identity and belief. To put it differently, as much as the symbols in his works are temporal and contextual, these symbols, by addressing the mythic-narrative signs rise above the daily experiences and the functionally known. Sabzi’s images are often culled from the Western and Eastern artistic repertoire which, when conjoined, appear as distinctly alien outlooks, and thus not surprisingly, these designs allude to the interminable and unbounded possibilities of being. It is this quality more than any other that makes these recollections and reformulations in his art elusive and thus abstract. 

His most recent work “The Edge” is an apt example to discuss. Here, a miniature painting, enclosing a Western abstract design, is superimposed upon an English dictionary’s page. These Western and Eastern forms, implicit of separate grounds of interiority, undermine, deconstruct and subvert one another. The relation of these forms may only be understood as metalinguistic or metamorphic and as an abstract frame of reference. More¬over, here the text, often an indispensable facet of Sabzi’s art (traditionally functioning as the object-language or as the designated key to elucidate and clarify) turns irrelevant, moot and therefore, furthers the sense of 

abstraction in this work. Moreover, practically in all of Sabzi’s art the texts serve as a reminder that language, the so-called unifying principle, is itself an abstract device. That the ability of language to read forms and emotions across cultural zones is minimal if not altogether impossible. 

The inviolability expressed through language and forms is quite touching as the separate and distinct spheres intermix without abandoning their original attributes and cultural integrity. It is as if the worlds may meet in a crucible but never integrate or unify. And here arises another interpretation. These are works of art based on works of art. Sabzi conflates the very artistic-mythic images of vastly disparate cultures and unites them, though they appear as odd bedfellows. Thus these are the clash of visions and the clash of imaginations that lead to re-evaluations of all sorts. It seems, through a reading of his art, that for Sabzi myths, far more than “What Is Really There,” determine the shape of man’s fate and Being. Looking at these works one cannot help but feel the touch of lost worlds, surviving as symbols, and thus the feel of meanings whose concrete faces have long been effaced. In the words of Italo Calvino, 

…we measure ourselves against something else that is not present, something else that belongs to the 

immaterial, invisible world because it can only be thought, imagined, or because it was once and is no 

longer, past, lost unattainable in the land of the dead. (From: If on a winter’s night a traveler, 1979). 

For Sabzi, the intermix of signs and symbols is therefore a way of opting for art rather than life or concealing life beneath the mask of art. One must wonder if the selected symbols and his method do not hide something fundamental-- perhaps the pain of separation-- the kind of pain that he so skillfully depicted in “Metamor¬phoses.” This early painting is a masterpiece of amalgamated cultural signs depicting the agony of recreating 

oneself in a new world. In the later works the motifs fall onto the canvas remaining faithful to their origins. These images unable to merge and integrate, leave us wondering, if it is not the fear of the fiery intermixture that keeps them so coolly together. 

On another level, one may assume that the interpretation of such works as “Mission Accomplished I” and “Mis¬sion Accomplished II” or the “Nuns at Play” is straight forward indictments of capitalism, colonialism and religious gamesmanship. But it would be wrong to see these works as mimetic and linear expressions. What comes across is the illogic of a world that mixes and intermixes random and wholly unrelated elements, as perhaps is also the way of the universe. 

It is Sabzi’s recollections and reflections that often lead him to a culling of images from various grand styles. Thus, for example, the images of Warhol or the miniatures of various Iranian periods not only recall artistic peri¬ods and achievements but also evoke metaphysical sign-posts of cultural identity. These paintings essentially evoke discourses, be it directly or indirectly, about how the fate and the life of man is measured in art, and that history too is a construct of aesthetic preferences. The message in all of these assimilations is that there is no pure and comprehensive grasp of the real but selected viewpoints. Examples are images Marilyn Monroe jux¬taposed with oriental signs, dollar signs, Disney cartoons, supersize hamburgers, and many more. These works are all reminders of how certain cultural forms coalesce with others just because they are imbued with new meanings in different settings or because they have become relevant as a result of the desires for acculturation within a cultural space. 

Expatriated artists are often burdened by the persistence of memory. In fact, far more than their native com¬

patriots. Sabzi is one of the artists in exile and his works are the lingering signs of an unshakable memory that constantly evokes a romantic vision of the past. His relation with his adopted land is just as mythopoeic and mythic based as his memory of his homeland. His images are the conflation of the various strata of linguistic and image recollections selected from a historical pile that not only drives his compulsion to paint but also ex¬pands the horizon of our view of cultural interactions. Ancient and modern run together and do so by random assimilations. Thus the works are polyphonic with distinct memory layers and distinct music of their own. And here our ability to separate the real and the imagined; the real and the art becomes at times almost impossible. 

The question is what results from these random juxtapositions? Primarily it is an act of shattering the assumed unity and purity of life and asserting the unpredictable flow of energies across borders and time zones. The result, as in the works of a few others, is fact and fiction in the same space, reality and myths embodied as one. But above all his art is about a universe where unrelated strata merge and confrontations with reality and facts turn into literary exercises. Above all Sabzi’s art liberates the image from the syntax that creates meaning within it. This liberation is ultimately the open-ended play of signs and symbols far beyond what is on the canvas.

Abbas Daneshvari

January, 2015

نمایشگاه آثار " محمود سبزی " با عنوان " رو به بی سو " دی و بهمن 1393 گالری بوم

View More »

More About Tehran

Overview and HistoryTehran is the capital of Iran and the largest city in the Middle East, with a population of fifteen million people living under the peaks of the Alborz mountain range.Although archaeological evidence places human activity around Tehran back into the years 6000BC, the city was not mentioned in any writings until much later, in the thirteenth century. It's a relatively new city by Iranian standards.But Tehran was a well-known village in the ninth century. It grew rapidly when its neighboring city, Rhages, was destroyed by Mongolian raiders. Many people fled to Tehran.In the seventeenth century Tehran became home to the rulers of the Safavid Dynasty. This is the period when the wall around the city was first constructed. Tehran became the capital of Iran in 1795 and amazingly fast growth followed over the next two hundred years.The recent history of Tehran saw construction of apartment complexes and wide avenues in place of the old Persian gardens, to the detriment of the city's cultural history.The city at present is laid out in two general parts. Northern Tehran is more cosmopolitan and expensive, southern Tehran is cheaper and gets the name "downtown."Getting ThereMehrabad airport is the original one which is currently in the process of being replaced by Imam Khomeini International Airport. The new one is farther away from the city but it now receives all the international traffic, so allow an extra hour to get there or back.TransportationTehran driving can be a wild free-for-all like some South American cities, so get ready for shared taxis, confusing bus routes and a brand new shiny metro system to make it all better. To be fair, there is a great highway system here.The metro has four lines, tickets cost 2000IR, and they have segregated cars. The women-only carriages are the last two at the end, FYI.Taxis come in two flavors, shared and private. Private taxis are more expensive but easier to manage for the visiting traveler. Tehran has a mean rush hour starting at seven AM and lasting until 8PM in its evening version. Solution? Motorcycle taxis! They cut through the traffic and any spare nerves you might have left.People and CultureMore than sixty percent of Tehranis were born outside of the city, making it as ethnically and linguistically diverse as the country itself. Tehran is the most secular and liberal city in Iran and as such it attracts students from all over the country.Things to do, RecommendationsTake the metro to the Tehran Bazaar at the stop "Panzda Gordad". There you can find anything and everything -- shoes, clothes, food, gold, machines and more. Just for the sight of it alone you should take a trip there.If you like being outside, go to Darband and drink tea in a traditional setting. Tehranis love a good picnic and there are plenty of parks to enjoy. Try Mellat park on a friday (fridays are public holidays), or maybe Park Daneshjou, Saaii or Jamshidieh.Remember to go upstairs and have a look around, always always always! The Azadi Tower should fit the bill; it was constructed to commemorate the 2500th anniversary of the Persian Empire.Tehran is also full of museums such as:the Contemporary Art Museumthe Abghine Musuem (glass works)the 19th century Golestan Royal Palace museumthe museum of carpets (!!!)Reza Abbasi Museum of extraordinary miniaturesand most stunning of all,the Crown Jewels Museum which holds the largest pink diamond in the world and many other jaw-dropping jewels.Text by Steve Smith.


It looks like you’re creating an order.
If you have any questions before you checkout, just let us know at [email protected] and we’ll get right back to you.